معماری اسلامی
از پایان سده اول هجرى فرمانروایان مسلمان، در نواحى فتح شده ساخت مسجدها و کاخ هاى باشکوه را آغاز کردند و کوشیدند تا آثار بزرگتر و باشکوهترى از بناهاى دوران پیش از اسلام به وجود آورند. اما از اوایل سده دوم هجرى به بعد که کمکم سنتى معین و مشخص در هنر اسلامى به وجود آمد و رو به کمال گذارد، هنرمندان ناگزیر، ویژگی هاى قومى و ملى را از بناهایى که نیاز به تجدید مىیافتند، مىگرفتند و همه را بر سنت هنر اسلامى منطبق مىساختند.
معمارى اسلامى در هیئت و شکل سه نوع بناى عمده به ظهور رسید: مساجد، مدارس و مقابر یا بقاع متبرک. «مسجد جامع دمشق» که بین سال هاى ۸۷ تا ۹۶ ق به روزگار «ولید» بر جاى پرستشگاه ژوپیتر (خداى خدایان روم) ساخته شد، در شمار کهنترین بناهاى اسلامى است.
بناى دیگر آغاز عهد اسلامى، کاخ هشام بن عبدالملک (حک: ۱۲۵-۱۰۵ ق) است که «مشتّى» (سراى زمستانى) خوانده مىشد و در بیابانى در نزدیکى اریحا برافراشته گشت. وجود شیرهاى بالدار و برخى دیگر از جانوران افسانهاى - که از ویژگی هاى فلزکارى و پارچهبافى عهد ساسانى به شمار مىآید - نشانهاى آشکار از تأثیر هنر ایرانى در آن کاخ باشکوه است.
مسجد جامع قرطبه با منارههاى بلند و ستون هاى متعددش یکى دیگر از نمونههاى زیباى هنر اسلامى در اسپانیا و در جهان اسلام است. این مسجد امروز به کلیسا بدل شده، اما هنوز قداست اسلامىاش بر نزهت مسیحىاش مىچربد.
براى عبدالرحمان سوم در نزدیکى قرطبه در طول سیزده سال کاخى برافراشته گشت که «مدینةالزهرا» خوانده شد و اگرچه امروزه رو به ویرانى گذاشته، اما بخش هایى از آن مرمت شده و محافظت مىشود.
وقتى سخن از هنر اسلامى در میان است، ایران و ایرانى جایگاهى ویژه در رشد و اعتلاى آن دارد. از سده چهارم هجرى تا آغاز سده دهم هجرى که قیام صوفیان صفوى آغاز شد، ایران مهد هنر و هنرآفرینى در جهان اسلام بود. در حقیقت تشکیل دولت سلجوقى در ایران و بینالنهرین و آسیاى صغیر و قفقاز نقطه عطفى در بازگشت دوباره ایرانیان به فعالیتهاى هنرى شد.
در معمارى، نخستین بناى اصیلى که بدست معماران ایرانى در اوایل سده چهارم هجرى ساخته شد، بناى آرامگاه شاه اسماعیل سامانى در بخارا بود که سرمشق براى ساخت دیگر آرامگاه هاى باشکوه قرار گرفت. بناى آرامگاه ها که در کنار مساجد و مدرسهها نوع سومى از معمارى اسلامى بهشمار مىرود، از حدود سال ۳۹۰ ق تا پایان سده نهم هجرى رواج داشت. این بناها در آغاز بیشتر ساده بود، مانند بناى آرامگاه قابوس وشمگیر در گنبد قابوس (به سال ۳۹۷ ق) که بعدها نماى خارجى آن تزیین یافت. کمکم آرامگاه هایى ایجاد شد که به نقش هاى مفصل کاشى معرق مزین شد و بیشتر به دوره تیموریان تعلق دارد، مانند مزار خواجه عبدالله انصارى در نزدیکى هرات که به سال ۸۳۲ ق بنا شده است.
در مسجدسازى، ایرانیان مسلمان ابتدا از همان شیوه مسجدسازى با ستون - که در جهان عرب معمول بود - پیروى کردند؛ اما چندى نگذشت که پایههاى آجرى را جانشین ستون هاى سنگى ساختند و طاقهاى قوسدار گوناگونى را ابداع کردند که با آجر بسته مىشد. شیوه خاص مسجدسازى ایرانى نیز با استفاده از ایوان و رواق، از خانه ایرانى به مسجد و از آن به بناى مدارس رسمى که از نیمه دوم سده پنجم هجرى براى طالبان علوم ساخته مىشد، راه یافت.
سلجوقیان ایران، اصفهان را - که از مدت ها پیش از ایشان کانون صنعت و هنر بود - پایتخت خود قرار دادند. هنوز بناى مسجد جامع سلجوقى اصفهان پابرجاست؛ اگرچه از کاخ شاهان آن سلسله و میدان بزرگ مقابل آن خبرى نیست.
مسجد جامع اصفهان یا مسجدى که به سال ۵۳۰ ق در زواره ساخته شد و هنوز بر جاى مانده، باید نخستین مسجد تاریخدارى باشد که در آن از معمارى چهار ایوانى استفاده شده است. در دوره سلجوقى، آجر در زینت بخشیدن به بناها نقش اساسى داشت؛ در همین دوره کمکم حواشى نما و متن داخل آن را با کاشى زینت بخشیدند. این طرح کلى بناى مسجد، مشتمل بر چهار ایوان به اضافه نمازخانه گنبددار، از عهد سلجوقیان به بعد در ساختن تمامى مساجد ایرانى به کار رفت.
زینتکارى با گچ و گچبرى از اواخر سده پنجم هجرى متداول شد که گاهى همان نقش هاى حاصل از آجرکارى تزئینى را تکرار مىکرد و گاهى نقوش گیاهى و اسلیمىهایى به وجود مىآورد که با شکل اصلى بنا پیوندى نداشت. کاشى معرق هم در حوالى سال ۴۹۴ ق به ظهور رسید. در آغاز به رنگهاى فیروزهاى و لاجوردى محدود بود، اما بعدها رنگهاى سورمهاى، سفید، سیاه، ارغوانى و زرد هم بر آن افزوده شد.
غازان خان، هفتمین ایلخان مغول (حک: ۷۰۳-۶۹۴ ق) پایتخت خود، تبریز را به کانون دانش و هنر اسلامى مبدل ساخت. او که رسماً مسلمان شده بود، در جنوب تبریز شهرى نو بنا کرد و در آنجا مدرسههاى دینى و کتابخانه و بیمارستان و یک کاخ ساخت. وزیرش، رشیدالدین فضلاللَّه همدانى هم که از فرهیختگان زمان خود بود، در جانب شرقى تبریز مجموعهاى به نام رَبعرشیدى، مشتمل بر بناهاى فرهنگى و خانههاى متعدد براى طالبان علوم، نقاشان، خطاطان و مینیاتورسازان بنا کرد.
در پایان سده پانزدهم میلادى اندلس از دست مسلمانان خارج شد. با این همه، آن مرکز کوچک حکومت اسلامى، در سالهاى پایانى حیاتش به هنرهاى بسیار زیبا آراسته بود. «قصر الحمراء» (کاخ سرخ) یکى از بناهاى باشکوه آن دوره است. هنگامى که محمد بن احمر، نخستین امیر دودمان بنىنصر، به سال ۶۳۴ ق/۱۲۳۶ م غرناطه را گشود، کاخ خود را بر روى بخشى از یک کوه بلند و پرصخره بنا کرد و از آن پس، هر یک از امیران آن دودمان بخش هایى را بر کاخ اصلى افزودند. از آن میان، «محمد پنجم» در سده هشتم هجرى الحمراء را به صورت زیبایى درآورد که امروز برجاى است.
تقریباً در همان زمان که کاخالحمراء ساخته مىشد، در قاهره «مدرسه سلطان حسن» بنا گردید، البته با معمارى کاملًا متفاوت. آن سوى مدرسه سلطان حسن که رو به قبله دارد، به آرامگاه سلطان متصل است و از بناى مکعب شکلیافته و گنبد آن اقتباسى از گنبدهاى بیزانسى است.
زیبایى کاخ هاى اسلامى در معماران مسیحی اسپانیا، اثرى شگرف داشت. شاهان مسیحى در شهرهاى گشوده شده اسپانیا، صنعتگران مسلمان را به ساختن بنا به شیوه اسلامى مىگماشتند و چون با خانههاى حیاطدار مسلمانان خو گرفتند، این شیوه را به امریکا بردند.
در ایران عهد تیموریان نیز با وجود غارت و مردمکشى تیمور، هنر راه بالندگى را در پیش گرفت. فرزند تیمور، شاهرخ پایتخت را از سمرقند به هرات برد و به ترمیم ویرانی هایى که به دست پدرش پدید آمده بود، پرداخت. همسر شاهرخ، گوهرشاد در کنار آرامگاه امام رضا علیه السلام، مسجدى به نام خودش بنا کرد(مسجد گوهرشاد). در روزگار فرمانروایى شاهرخ و دیگر شاهان پس از او، هنر موزاییکسازى با کاشی هاى ریز لعابى رنگین در بناهایى که در مشهد و اصفهان ساخته شد، به اوج خود رسید.
قلمرو فرمانروایى ترکان عثمانى در آسیاى صغیر نیز یکى دیگر از مظاهر بروز هنرهاى اسلامى بود. تأثیر «ایاصوفیه» که در آغاز کلیسا بود و سپس مسجد شد، در روحیه آنان به درجهاى بود که بازتابهایى از معمارى آن در بسیارى از مسجدهاى ساخته شده از پایان سده نهم هجرى به بعد، در شهر قسطنطنیه یا دیگر نقاط امپراتورى عثمانى، باقى و مشهود است. یکى از بزرگترین و باعظمتترین آنها، «مسجد سلطان احمد اول» است که به سال ۱۶۰۹ تا ۱۶۱۶ م ساخته شد، «مسجد سلیمانیه» که به فرمان «سلطان سلیمان قانونى» و با معمارى و طراحى «سنان پاشا» ساخته شد، یکى دیگر از نمونههاى معمارى اسلامى است.
سنان پاشا که به سال ۹۶۸ ق بناى مسجد سلیمانیه را به پایان برد، مسجد دیگرى را به نام «رستم پاشا» برپا کرد. کاخى را که سلطان محمد فاتح ساختن آن را آغاز کرده بود، در عهد سلیمان قانونى به اندازه شهرى کوچک بود که چهار حیاط بزرگ و چند دروازه داشت.
در ایران عصر صفوى میان شاهان صفوى شاه عباس بزرگ از دیگران ممتاز بود. او پادشاهى هنردوست و هنرپرور بود و در حقیقت، اصفهان ساخته و پرداخته اوست. میدان ها، مسجدها، کاخ ها، بازارها و باغ هایى که او در اصفهانِ نو (در جنوب غربى اصفهان کهنه) برپا داشت، از اصفهان «نصف جهان» ساخت.
در زمان شاه عباس براى معمارى شهرى و عمومى، نقشه منطقى تهیه شد، بدینگونه که میدان بزرگى به نام میدان «نقش جهان» ایجاد شد و سپس در وسط هر یک از چهار ضلع آن، بنایى بزرگ برپا گردید؛ به گونهاى که طرح کلى آن بازتابى از یک ساختمان چهار ایوانى بسیار بزرگ بود که در معمارى ایرانى از دوره باستان به این سو سابقه داشت. چهار بناى عمده آن عبارت بود از: مسجد شاه، مسجد شیخ لطفاللَّه، سر در بازار قیصریه و عمارت عالىقاپو.
میدان شاه در قلب شهر به درازاى بیش از پانصد متر، هم بازار بود و هم میدان چوگانبازى و تیراندازى با کمان. اطراف میدان را یک بناى دو طبقه مىپوشانید. طبقه زیرین آن، دکانهایى بود که فلزکاران، کندهکاران و پیشهوران در آن به آفرینش هاى هنرى خود مىپرداختند. در جانب شرقى میدان، مسجد معروف و زیباى شیخ لطفاللَّه ساخته شد (۱۰۱۲ ق/ ۱۶۰۳ م)؛ البته مسجد شاه اصفهان از مسجد شیخ لطفاللَّه بزرگتر است و حیاطى در وسط دارد و شکوه آن چشمگیر است.
در جانب غربى میدان شاه، کاخ عالىقاپو در شش طبقه ساخته شده و در طبقه چهارم آن یک ایوان پر ستون براى نشستن شاه و دیدن بازی ها و جشن ها فراهم آمده است. شاه عباس در مرکز شهر خیابانى عریض و دلگشا به نام چهارباغ با چندین رده درخت چنار احداث کرد که پایان آن به سى و سه پل یا پل اللَّه وردیخان مىپیوست.
شاید جَنْسِن حق دارد که اوایل سده یازدهم هجرى/ نیمه اول سده هفدهم میلادى را آخرین مرحله شکوفایى نبوغ اسلامى در جهان معمارى به شمار آورده است؛ زیرا در آن برهه از زمان بود که سه شاهکار هنرى در سه گوشه جهان اسلام رخ نمود: مجموعه بناهاى میدان شاه اصفهان در ایران، بناى آرامگاه «ارجمند بانو بیگم» یا تاج محل در هند و مسجد سلطان احمد اول در عثمانى.
در هندوستان، اکبر (۹۶۳-۱۰۱۴ ق) که بزرگترین پادشاه گورکانى هند است، به معمارى دلبستگى فراوان داشت. او در آگره و «فتحپور سیکرى» گنبدها و قبّهها و کاخها برآورد. مسجد بزرگ فتحپور آمیختهاى از معمارى ایرانى و هندى بود. شهابالدین فرزند جهانگیر ملقب به «شاه جهان» (۱۰۳۷ - ۱۰۶۸ ق) نیز به معمارى علاقه زیادی داشت. به دستور وى بناى زیبا و مجلّل «تاج محل» به عنوان آرامگاه همسرش، «ارجمند بانوبیگم» ساخته شد. سبک این بنا متأثّر از معمارى ایرانى عهد تیمور است، این آرامگاه را اگرچه شاه جهان براى همسرش ساخت، اما خود او نیز در کنار همسر خفت.
ایران عهد قاجاریه اگرچه مىکوشید تا جایگاه هنرى عصر صفوى را براى خود محفوظ دارد، اما چندان موفق نبود.
منبع
- فرهنگ و تمدن اسلامى، ص104 تا 111.